قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

هر هر خنده 1

زبونی که به کسی نگه دوست دارم به درد لیسیدن بستنی قیفی میخوره.
پس د و س ت ولش کن، بستنیش خوشمزه تره

********
بالاخره پنج راه برای آدم شدن کشف شد
......
......
......
......
......
......
......
زیاد کنجکاو نشو تو یکی آدم بشو نیستی

********
لقمان حکیم هر وقت دلش می گرفت با خرش درد دل می کرد. من هم الان دلم گرفته. کجایی؟
********
اگه عاشقی به توصیه های زیر گوش بده:
.
.
.
.
ای ناقلا حالا طرف کی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
********
میدونی فرق تو با فندق چیه؟ فندق یه مغز کوچولو داره ولی تو اونم نداری!
********
آرامش در زندگی بهترین چیزه.. بیا به زندگی فکر کنیم، به عشق،‌به زیبایی، به بهشت، به جهنم،‌ به درک، به تو چه،‌ به من چه، من اعصاب ندارما!
********
قهوه سه خاصیت داره:

خوش رنگه مثل چشمات.
رقیقه مثل قلبت.
تلخه مثل ریختت!
********
میگن وقتی یه خوشگل به آسمون نگاه میکنه ستاره ها چشمک میزنن و حال میکنن
یه وقت به آسمون نگاه نکنی گند بزنی به حالشون
********
می دونی چقدر دوستت دارم؟ به اندازه تارهای موی سرت ضرب در تعداد نفس هات ضرب در تموم ستاره های آسمون ضرب در صفر
********
اگه می خوای دوستت داشته باشم خط زیر رو بخون
دیدی کمبود محبت داری
********
همین الان از آسمون زنگ زدن گفتن قشنگ ترین فرشته شون گم شده...یه وقت منو لو ندی
********
اگه خسته ای: به من تکیه کن اگه تنهایی: بیا پیشم اگه بی پناهی: پناهتم اگه پول می خوای : مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد
********
اون چیه که از گل بهتره؟ از حوری قشنگ تره؟ از دنیا با ارزش تره؟ از فرشته پاک تره؟ . . .
واقعا که!!! تو هنوز منو نشناختی؟؟؟؟
********
اگه یه روز بری و بری و بری و بری و بری و بری و بری و بری و بری و بری و به خونتون نرسی ...
اونوقت میفهمی کلاغ قصه ها چی میکشه!
********
برو بالا
.
بالا تر
.
تو هنوز فرق بالا و پایین رو نمی دونی ؟؟ تمرین کن فردا چپ و راست رو می پرسم
********
من سر راه تو دامی از عشق پهن کردم ولی تو به سرعت از کنار آن رد شدی و گفتی میگ میگ.. . .
********
یه قورباغه با یه اردک ازدواج میکنه ... اگه گفتی بچشون چی میشه ؟ ... بچه دار نمیشن ... تو رو خدا براشون دعا کن و این اس ام اس رو واسه 10 نفر بفرست تا امشب یه خبر خوب بهت برسه .. لطفاً کوتاهی نکن. یه نفر نفرستاد بچش قورباغه شد!!
********
می دونی چرا من هیچوقت صدقه نمی دم؟؟؟
چون نمی خوام تو از من دور بشی.. آخه میگن صدقه بلا رو از آدم دور می کنه
********
یک گل خوشگل پشت ویترین گل فروشی دیدم!!! خواستم برات بخرمش. به فروشنده گفتم :اون گل چند؟ گفت:اون گل نیس! آینه ست
********
برداشتن قدم‌های بزرگ در زندگی، پاره شدن خشتک را در پی دارد
********
یک مورچه و یک زرافه باهم ازدواج می کنند شب عروسی مورچه گم می شه بعد از یک هفته پیداش می شه بعد زرافه بهش می گه این همه مدت کجا بودی مورچه می گه :تو راه بودم که بیام بوست کنم
********
امیدوارم خوشبختی مثل سگ پاچتو بگیره, مثل سوسک ازت بالا بره, مثل انگل تو وجودت باشه
 مثل عقرب نیشت بزنه و مثل آف همیشه واست بیاد

سوتی های ملت !

دوران جاهلیت،با اتوبوس میرفتم دبیرستان...یه مرد سوار شد،با صدای بلند به زنش گفت:خانم من از جلو دادم،تو دیگه از عقب ندی!!!!!منظورش بلیط بود بیچاره:)))))

دوستم یه مدت بود نمیومد فیس بوک رو والش نوشتم کجایی؟ یکی از دوستان دیگه کامنت داد: اره کجایی کم پیدایی؟ بعد از مدتی دوستم کامنت داد:zire patoono bebinid onjam...من اشتباه خوندم : زیره پتونو ببینید اونجام!! حسابی شاکی شدم جواب دادم کثافت زیره پتو عمه ات... دوستم جواب داد پتو عمه ام چیه ؟ یهو فهمیدم چه سوتی دادم و جواب دادم کامنت اشتباه شد واسه یه پست دیگه بود

حدودا 4 5 سالم بود یه شب با بابام رفتیم مسجد منم رفته بودم تو قسمت مردونه کنار بابام نشسته بودم ولی از اون جایی که هیچ وقت آروم و قرار نداشتم هی میرفتم جلوی صف پیش این آخونده .آخونده هی پیله میکرد که بجه برو پیش بابات !!بچه برو بشین و... مونده بودم که چرا انقد به من گیر داده؟!!!:| .وسط نماز بود همین جور که پشت سرش بودم دیدیم بلههههه یه صداهایی اومد:)). همون جا من زدم زیر خنده.نماز که تموم شد یه دفه برگشت گفت: نمازگذاران عزیز من به خاطر این بچه که حواسما پرت کرد نمازم اشتباه شد یه بار دیگه نماز میخونیم.منم که حسابی حرصم گرفته بود از همون جلوی صف برگشتم به بابام که آخرای صف نماز بود گفتم: بابا دروغ میگه این آقا هه کار بد کرد تو نمازش:))) مسجد رفت رو هوا:)))

اعتراف می کنم از اونجا که موزیک رو حوضی « البته نه حرفه ایا بلکه با میز و نیمکت و این حرفا » رو خیلی خوب مینواختم و هنوز هم می نوازم تو دبیرستان طبقه دوم بودیم میرفتم سر کلاس تجربی ها رو میز و نیمکت می ترکوندم و بچه ها که ریتم می گرفتن تا ناظما بیان بالا میرفتم سر کلاس خودم و هر زنگ بچه های تجربی یکی دوتاشون دم در بودن ولی دمشون گرم تا اواخر سال منو لو ندادن که آخر سال هم خودم باعث لو رفتن خودم شدم و تو حیاط مدرسه وقتی جلسه دبیران بود یه سطل آشغال آهنی برداشم و وقتی شروع کردم به نواختن همه مدرسه که جمع شدن و شروع کردن به دست زدن و اینا ناظم ها پی بردن تمام مشکلات نوازندگی که در طول سال رخ داده بود از کجا اب می خوره
البته آدم بشو نبودم و سال سوم دبیرستان تا مرز اخراج رفتم سر این نوازندگی و کارم دست به یقه شدن با ناظم مدرسه کشید ولی در نهایت در کمال تعجــــــــــــــــــــــب انصباطم 20 شد
پ.ن : اسم ناظم سال سوم « کوهی » بود بچس دبستان نزدیک مدرسه بود و بعد از تعطیلی میومد مدرسه و من میرفتم پیشش و گیر مدادم بهش و بهش می گفتم تو بچه ای هنوز کوه نشدی واسه همین هم بهش می گفتم « تپه »


مدرسه ما راهنمایی و دبیرستان با همه. مربی پرورشی یه برگه داد گفت ببر کلاس اول راهنمایی ها پخش کن.یه دختره ازم پرسید باید چیکارش کنیم؟گفتم دخترم بده مامانی یا بابایی امضا کنن!حالا دختره 12 سالشه من 16!!!بعد نشستم فک کردم دخترم چی بود؟!!!

مکالمات دو دانشجو

پسر :
میتونم جزوه تونو واسه کپی بگیرم ؟
دختر :
از این مسخره بازیا خوشم نمیاد, حرفتو رک بگو !
پسر :
من نمیومدم سر کلاس حقیقتش , اینه که دست به دامن شما شدم
دختر :
بهتر نیست منو دعوت به یه قهوه بکنید؟
پسر :
واسه چی؟ خوب الان کپی میگیرم میدم , زیاد طول نمیکشه
دختر :
خوب باشه , قبول می کنم
پسر :
حالا میشه جزوه تونو بدید کپی بگیرم؟
دختر :
من که قبول کردم دیگه , نمی خواد سر این لوس بازیا بیفتی تو خرج
و بدین سان دانشجوی پسر آن درس سه واحدی رو افتاد.

عاشق پیشه ی دختر

یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد
.
.
.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
 بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه

روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت
"اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.
چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا. .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!