قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

تئوری شن

مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.
مامور مرزی میپرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او میگوید «شن»
مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند
ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد.

بنابراین به او اجازه عبور میدهد.


هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا ...

این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود.
یک روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او میگوید :
من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردی؟
 .

.

.

.

قاچاقچی میگوید : دوچرخه!
بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل میکند!

نظرات 3 + ارسال نظر
من مهلام :) دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:44 http://man-mahlam.blogsky.com

هه! خیلی باحال بود

ممنون از حضورت

شهیار دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 23:18 http://goldone.blogsky.com/

جالب بود

برخی اوقات اونقدر که سرگرم جزئیات مسئله میشیم به دنبال حل موضوع اصلی نمیریم....
متشکر شهیار جان

امید چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 20:36 http://omid-future.blogsky.com/

واقعا باحال بود
کلی با ساسان حال کردیم .

ایشالا همیشه بخندی سپاس از حضورت.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد