قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

ماجراهای خنده دار که برا همه پیش میاد

خدایا میشه ما رو امتحان کنی ببینی جنبه پولدار شدنو داریم یا نه؟
-----
با دختر خالم رفته بودیم بیرون، دوست پسرش ما رو دید اومد جلو گفت : " این
پسره کیه؟ " دختر خالم هم اومد تریپِ دفاع از ما بیاد گفت :
"هر خری که هست به تو چه؟ " من ومیگی.....
------
هفته اول سال تحصیلی بود. با رفقیم رفته بودیم دانشگاه ولی کلاس تشکیل نشد
وقتی تو سالن برمیگشتم دیدیم یک کلاس 12,10 تا دختره ولی هنوز استاد نیومده .
این دوستمم کلا سرش درد می کرد واسه اذیت کردن ,سنش هم بالا بود , گفت من به
جای استاد می رم سر کلاس تو 3,4 دقیقه دیگه بیا صدام بزن جیم شیم . رفت داخل
بلند گفت سلام بچه ها , همین جور تخته پاکن رو بر داشت داشت تخته رو پاک می
کرد , می گفت سال جدید تحصیلی رو تبریک می گم , که یکی از دخترا گفت استاد که
سر کلاسه , من از شیشه در نگاه می کردم دیدم استاد خانومه وسط بچه ها نشسته ,
رفیقم کلا سرخ شده بود ولی کم نیاورد گفت ببخشید فکر کنم کلاس رو اشتباه امدم
, بعد امد بیرون من افتاده بودم کف سالن داشتم می خندیدم
------
خواب بودم، پسرداییم رفته سروقت گوشیم اسم خودشو بهIrancell تغییر داده، روز
و شب بهم SMS میده مشترک گرامی روز جهانی معلولین ذهنی بر شما مبارک!!:
------
عاشق اینم که وقتی استاد می پرسه : تا کجا درس دادم؟
همه مثه بـُــز همدیگه رو نگاه می کنن و هیچ کس جوابی نمی ده ...!!!
عاشق این اتحاد و هماهنگیم توو وا نکردن لای جزوه!!
------
به خاله ام که در آمریکا زندگی می کنه با کلی ذوق و شوق گفتم: خاله! من خیلی دوست دارم بیام اون جا زندگی کنم.
برگشته می گه: خوب این جا کسی رو داری بری پیشش؟
------

یکمی بخند

دقت کردین اگه اسمت میرزا پشمک الدین گل کلمیان هم باشه
وقتی میخوای ایمیل درست کنی
میگه قبلا با این اسم ساخته شده؟

همیشه فکر میکنم یه چیزی تو یخچال هست و من ازش بی خبرم!!!
ولی هرچی میگردم پیداش نمی کنم....
شماچطور؟

قدیما مراسم خواستگاری برای این بود خونواده ها دختر پسر رو بهم نشون بدن
الان برای اینه که دختر و پسر خونواده هاشونو بهم نشون بدن!!

مادر شوهر ها میگن : عروس مثل لیمو شیرینه اولش شیرینه ،آخرش تلخه !
ولی لیمو شیرین تا زمانی شیرینه که کارد به جیگرش نخورده باشه.

آموزش سریع تفاهم در زندگی مشترک
برای خانوم‌ها:
هیچ وقت با هیچ مردی بحث نکنید... بلافاصله گریه کنید!!!
برای آقایون:
هیچ وقت با خانوم‌ها بحث نکنید... بلافاصله ببوسیدشون!!!

ما که هرجایی دهَنمـــون سرویس میشه میگن امتحان الهیــه !!
اگه اینجوری باشه که من دیگه دکترای الاهیات گرفتم...

سوتی های شما 8

سال دوم دانشگاه بودم طبق معمول به یکی از کلاسای عمومیمون که تو آمفی تئاتر برگزار می شد دیر رسیدم، صدای استاد درس تاریخ اسلام که یه آخوند بود از پشت در شنیده می شد و من که می دونستم حدود 80 دانشجو از رشته های مختلف تو کلاس هستند و باید از جلوی همشون عبور کنم خودمو پشت در مرتب کردم و در زدم و وارد کلاس شدم که یهو دستگیره در گیر کرد تو جیب کاپشنم و عین یویو برگشتم سمت در، دیدم 80 جفت چشم عین چی دارن منو نگا می کنن، همونطور که دستگیره درو از جیب کاپشنم در می اوردم خیلی ریلکس گفتم: دست در دامن مولا زد در ..
و تو راه مصرع بعدیشو خوندم و اومدم نشستم..
صحنه پر شده بود از سفید دندانانِ بازنیش

اولین روز های تابستون , توی خواب ناز بودم که (زیرینگ زیرینگ ) صدای تلفن اعصاب خوردکن به صدا در اومد!
+بله؟!:|
-سلام , از سیستم امنیت خانواده ی ((نفهمیدم چی چی؟!!)) باهاتون تماس میگیرم..سرپرست خانواده شما هستید یا پدر؟!
((تو دلم گفتم این که حال مارو گرفت بزار ما هم یکم دستش بندازیم:D))
+بله پدر هستند.
-کجا تشریف دارید؟
+کرمانشاه سیتی!
((فک کنم سیتی رو نشنید!))
-اسم پدرتون؟
+کوین دورانت
-چی؟!!؟
+کـــــــــوین دورانـــــــت!!!!
-کجایی هستند؟!
+آمریکایی هستند پدر!
-چند سالشونه؟
+25
((با تعجب)): -شغل شریفشون؟
+بسکتبالیسته!! تو ان بی ای بازی میکنه!!
-چی؟!
+ان بی ای!!
-چی هست؟!
+لیگ محلی بسکتبال کرمانشاه!
-عجـــــــب! شمار تلفنش رو لطف کن
+صفر نهصدو خــــورده ای :D
-آقا شما چند سالته؟!
+15 سالمه!
- خیلی نهنگی!! =)


تقریبا 10سالم بودکه فیلم تنهادرخانه تاثیر عمیقی روم گذاشته بود.گفتم منم یه حرکت هوشمندانه بزنم کسی نتونه بیاد تو اتاقم.بعداز ساعتهاتفکرو طرح نقشه کلاف کاموا رو برداشتم وجلودراتاقمو تاجایی که میتونستم تار تنیدم.کارم که تموم شد تازه یادم افتادکه اگه کسی نتونه بیادتو پس منم نمیتونم برم بیرون=گیر کردم
ولی دلم نیومد بازش کنم از لاش رد میشدم
یه همچین متی بودم من

یه لحظه دیدم اسم درسش فرق داره!چارتو نگا کردم دیدم کل ترم اشتباهی رفتم سر کلاس تحلیل سیستم های اطلاعاتی و میان ترمشو امتحان دادم!
و درس سیستم های اطلاعاتی مدیریت اصلا خودخوان بوده!
:-l
خلاصه قلبم افتاد! زنگیدم دوستم کتابشو آورد،تو 2ساعت مونده به امتحان یه کتاب 300 صفحه ایو خوندم رفتم سر جلسه!
باید بگم بدم نبود!


چند سال پیش یکی از دوستام چند تا خشاب قرص کدئین را خورده بود که خودکشی کنه, منم بی خبر از همه جا رسیدم دیدم افتاده وسط اتاقش... گفتمش حالت خوب نیست؟؟؟ اونم گمونم دچار سرگیجه شده بود دست گذاشت رو پیشونیش, منم فکر کردم سردرده یه دونه دیگه قرص با زور بهش خوروندم... بیچاره بد تقلا میکرد اون آخری را نخوره :)))))))))))) به هر حال از شانسمه اینجا در خدمتتون هستم و به جرم قتل بازداشت نشدم و ایضا از شانس اون که با چنین رفیق شفیقی که داره هنوز داره نفس میکشه دی:

فقط همین

روزی مردی خواب عجیبی دید . دید که پیش فرشته هاست و به کارهای انها نگاه میکند.
هنگام ورود ،دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تندتند نامه های را که توسط پیکها از زمین میرسند، باز میکنند و داخل جعبه میگذارند . مرد از فرشته پرسید :
 شما چه کارمیکنید ؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد ،گفت:
این جا بخش دریافت است و ما دعاها و درخواست های مردم از خداوند را تحویل میگیریم.
مرد کمی جلوتر رفت . باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت میگذارند و انها را توسط پیک هایی به زمین میفرستند.
مرد پرسید: شماها چه کار میکنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است ،
ما الطاف و رحمت های خداوندرا برای بندگان به زمین میفرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و یکفرشته را دید که بیکار نشسته است . مرد با تعجب پرسید : شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است . مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب میدهند. مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه میتوانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد:بسیار ساده ، فقط کافیست بگویند : خدایا شکر

مک دونالد

نتیجهء یک سری تحقیقات انجام شده بر روی غذاهای مک دونالد که دنیا را شوکه کرد .

دو همبرگر مک دونالد همراه با سیب زمینی سرخ کردهء مک دونالد ، یکی به مدت 25 ماه و یکی به مدت 74 ماه است که در محیط باز قرار گرفته اند. هر دو غذا ، نه تنها بعد از گذشت این مدت فاسد نشدند و نگندیدند ، بلکه هنوز همان قدر تازه به نظر می رسند که در روز اول ! مورچه ها به غذای مورد نظر مراجعه کردند اما آن را نخوردند و برگشتند. ...هیچ قارچ و کپکی بر روی این غذا ایجاد نشد. خرمگس ها و مگس ها بر روی این غذا تخم گذاری نکردند !



آهای مردم ! غذای مک دوانلد غذا نیست! بمبی از مواد نگهدارنده هست . یک تکهء سرطان خوشمزه ، که حتی حشرات و انگل ها هم از آن بیزارند! و افسوس و هزار افسوس که هر روز چندصد میلیون انسان با لذت این "غذا" را وارد جسم خود می کنند!