قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

حاضر جوابی پیرمرد نابینا‎

زن و شوهری با 9 تا بچه در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاده بودند که پیرمرد نابینایی هم به آنها ملحق شد

اتوبوس که آمد پر بود و فقط زن و 9 تا بچه تونستند سوار بشوند.


به همین خاطر شوهر و پیرمرد نابینا تصمیم گرفتند پیاده راه بیافتند


بعد از مدتی شوهره از تق تق چوب مرد نابینا عصبانی شد


و گفت چرا یه تیکه لاستیک سر چوبت نمیکنی. تق تق اش منو دیوونه کرد؟


پیرمرد نابینا جواب داد اگه تو هم لاستیک سر چوبت می ذاشتی الان ما سوار اتوبوس بودیم پس خفه شو!!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
مهسا جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 00:09 http://maheshabham.blogsky.com

هیوای من

چقد بلند بلند میخندی چی شده خیلی خوشت اومد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد