قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

قلقلک با طعم خنده【ツ】

-—لطفا با اخم وارد شوید-—

پالتو پوست

زن پالتو پوست گرون قیمتی که تازه اون روز صبح از فروشگاه خریده بود رو پوشیده بود و مشغول تماشای خودش تو آینه بود
دختر نوجوان که تازه از مدرسه برگشته بود نگاهی به مادرش انداخت و با خشم گفت :
مامان میدونی به خاطر اینکه تو بتونی این پالتو پوست رو بپوشی و باهاش به دیگران فخر 
بفروشی یه حیوون معصوم و بی دفاع و بدبخت و بیچاره چه زجری رو متحمل شده ؟
مادر نگاهی خونسردانه به دخترش کرد و گفت :

خجالت بکش ، این حرفها چیه پشت سر بابات میگی !

شاهکاری از یک خانم

چند روز پیش برای عوض کردن روغن ماشینم به مکانیکی رفته بودم
که دختر خانومی 27-26 ساله با کبکبه و دبدبه وارد شد و به مکانیک گفت :
ببخشید آقا
یه 710 میخواستم میشه لطف کنین بدین؟؟
مکانیک گفت :710 تا چی؟؟
دختر خانوم گفت : 710 تا هیچ چی؟‍!! ..710 ماشین من گم شده ..اگه میشه یه دونه بدین !!
مکانیک گفت : 710؟؟؟ حالا این 710 چی هست ؟؟
دختر خانوم که عصبانی شده بود گفت : آقا مگه من باهات شوخی دارم میگم یه 710 بده ...چون خانومم فکر میکنی حالیم نیست
نه خوبم حالیمه. !!!!!!!!!
مکانیک بیچاره گفت :خدا شاهده خانوم جسارت نکردم .. ولی من نمیدونم شما چیو میگین؟؟
دختره که فکر می کرد یارو داره جلو من دستش می ندازه گفت : بابا جون عجب مکانیک بی عرضه ای هستی تو ..همونی که وسط موتور ماشینه
..کارش نمیدونم چیه ولی همه ماشین خارجی ها دارن این قطعه رو .. مال منم همیشه بوده ...حالا من گمش کردم و یکی لازم دارم!!
مکانیکه که کلافه شده بود یه کاغذ داد به خانومه و گفت میشه شکل این قطعه رو بکشی این جا؟؟
دختر خانوم هم با کلی ژست انگار که الان داوینچی می خواد مونالیزا رو بکشه یه دایره کشید و وسط اون نوشت 710 مکانیک یه نیگاهی به شاهکار نقاشی انداخت و یه نگاهی هم به موتور ماشین من که درش باز بود کرد و گفت :
خانوم این قطعه رو که میگین تو این ماشین هم هست؟؟ دختر خانوم باخوشحالی جیغی کشید وگفت آره اوناش...!!!! میدونین چی رو نشون داد؟؟.........
این رو............ ..
عکسش رو گذاشتم ببینین!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.




از اونجایی که احتمال می دم خانم های محترمی که این وبلاگ رو مطالعه می کنن
متوجه قضیه نمی شن یه توضیح کوتاه می دم:
باید این عکس رو 180 درجه بچرخونید تا متوجه بشید
اگه بازم متوجه نشدید دیگه کاری از دست من بر نمیاد !

حاضر جوابی پیرمرد نابینا‎

زن و شوهری با 9 تا بچه در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاده بودند که پیرمرد نابینایی هم به آنها ملحق شد

اتوبوس که آمد پر بود و فقط زن و 9 تا بچه تونستند سوار بشوند.


به همین خاطر شوهر و پیرمرد نابینا تصمیم گرفتند پیاده راه بیافتند


بعد از مدتی شوهره از تق تق چوب مرد نابینا عصبانی شد


و گفت چرا یه تیکه لاستیک سر چوبت نمیکنی. تق تق اش منو دیوونه کرد؟


پیرمرد نابینا جواب داد اگه تو هم لاستیک سر چوبت می ذاشتی الان ما سوار اتوبوس بودیم پس خفه شو!!!!

دختر باهوش

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت :
مامانم گفته چیزهایی که تو این لیست نوشته بهم بدی ، اینم پولش
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشنه شده در کاغذ رو فراهم کرد و به دست دختر بچه داد ، بعد لبخندی زد و گفت :


چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی ، میتونی یه مشت شکلات بعنوان جایزه برداری


ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد ، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت میکشه گفت :


دخترم خجالت نکش بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار


دخترک پاسخ داد : عمو نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم ، نمیشه شما بهم بدین ؟


بقال با تعجب پرسید ؟


چرا دخترم ؟ مگه چه فرقی میکنه ؟


و دخترک با خنده ای کودکانه گفت :

" آخه مشت شما از مشت من بزرگتره !! "

ماجراهای خنده دار که برا همه پیش میاد

خدایا میشه ما رو امتحان کنی ببینی جنبه پولدار شدنو داریم یا نه؟
-----
با دختر خالم رفته بودیم بیرون، دوست پسرش ما رو دید اومد جلو گفت : " این
پسره کیه؟ " دختر خالم هم اومد تریپِ دفاع از ما بیاد گفت :
"هر خری که هست به تو چه؟ " من ومیگی.....
------
هفته اول سال تحصیلی بود. با رفقیم رفته بودیم دانشگاه ولی کلاس تشکیل نشد
وقتی تو سالن برمیگشتم دیدیم یک کلاس 12,10 تا دختره ولی هنوز استاد نیومده .
این دوستمم کلا سرش درد می کرد واسه اذیت کردن ,سنش هم بالا بود , گفت من به
جای استاد می رم سر کلاس تو 3,4 دقیقه دیگه بیا صدام بزن جیم شیم . رفت داخل
بلند گفت سلام بچه ها , همین جور تخته پاکن رو بر داشت داشت تخته رو پاک می
کرد , می گفت سال جدید تحصیلی رو تبریک می گم , که یکی از دخترا گفت استاد که
سر کلاسه , من از شیشه در نگاه می کردم دیدم استاد خانومه وسط بچه ها نشسته ,
رفیقم کلا سرخ شده بود ولی کم نیاورد گفت ببخشید فکر کنم کلاس رو اشتباه امدم
, بعد امد بیرون من افتاده بودم کف سالن داشتم می خندیدم
------
خواب بودم، پسرداییم رفته سروقت گوشیم اسم خودشو بهIrancell تغییر داده، روز
و شب بهم SMS میده مشترک گرامی روز جهانی معلولین ذهنی بر شما مبارک!!:
------
عاشق اینم که وقتی استاد می پرسه : تا کجا درس دادم؟
همه مثه بـُــز همدیگه رو نگاه می کنن و هیچ کس جوابی نمی ده ...!!!
عاشق این اتحاد و هماهنگیم توو وا نکردن لای جزوه!!
------
به خاله ام که در آمریکا زندگی می کنه با کلی ذوق و شوق گفتم: خاله! من خیلی دوست دارم بیام اون جا زندگی کنم.
برگشته می گه: خوب این جا کسی رو داری بری پیشش؟
------